جدول جو
جدول جو

معنی رحیم دل - جستجوی لغت در جدول جو

رحیم دل
(رَ دِ)
نازکدل. مهربان. رقیق القلب. (یادداشت مؤلف). که رحم زیاد در دل دارد. که قلبی پر از مهر و شفقت دارد: وهرچند پادشاه اسلام غازان خان بغایت رحیم دل بود و آزار هیچ حیوانی جایز نداشتی... (تاریخ غازانی ص 135)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ دِ)
ساده دل. بی مکر. بی ریا. (ناظم الاطباء) :
آن یکی گفت از سر سردی
که بدیدم سلیم دل مردی.
سنایی.
گفتی جفا نه کار من است ای سلیم دل
تو خود ز مادر از پی این کار زاده ای.
خاقانی.
گفتا که مکن ای سلیم دل مرد
پیرامن این حدیث ناورد.
نظامی.
بشر گفت ای سلیم دل برخیز
در چنین خم مباش رنگ آمیز.
نظامی.
و او مردی خیر و سلیم دل بود.
(جهانگشای جوینی).
، ابله. (بحر الجواهر)
لغت نامه دهخدا
(رَ دِ)
رحیم. (یادداشت مؤلف). مهربان. رؤوف. که دلی مهربان و پر از شفقت دارد. نازک دل
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان اجارود بخش گرمی شهرستان اردبیل. سکنۀ آن 118 تن. آب آن از چشمه. محصولات عمده آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ دِ)
مهربان بودن. دل رحم بودن. رقت قلب داشتن: از بهر این معنی است که بر رحم دلی بخاریان از شرق تا مغرب گواهی می دهند. (تاریخ بخارای نرشخی ص 27)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
متواضع. متبسم. ملایم. حلیم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رستم دل
تصویر رستم دل
آنکه دارای دل و جرات رستم است پر جرات دلاور
فرهنگ لغت هوشیار
دلسوز، رئوف، رحیم، مشفق، مهربان
متضاد: قسی القلب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نیمه دل، نیم قلب
دیکشنری اردو به فارسی